تن تن و شخصیت های به یاد ماندنی اش (قسمت دوم)
کاپیتان هادوک
کاپیتان هادوک محبوب ترین شخصیت در ماجراهای تن تن است. هادوک همیشه ساده و بی ریا بوده، در حالیکه انسانی مودی است٬ بین حال خوب و حال بد؛ و این قسمتی از جذابیت اوست.
هادوک ذاتاً احساساتی و آتشی مزاج است٬ نقطه مقابل تن تن که موقر، معتدل و معقول است. اما او قلبی از طلا دارد! هادوک درست همانند تن تن، همواره در تلاش برای کمک به مردم و رفع مشکلات آنهاست. ترکیبی کامل از خشونت و دلسوزی، نشانه های بارزی از تند مزاجی را در او نمایان می کند.
هادوک برای اولین بار در داستان خرچنگ پنجه طلایی در سال ۱۹۴۱ وارد ماجراهای تن تن می شود و در صفحه ۱۵ همین داستان با تن تن ملاقات می کند.
هادوک نام فامیل اوست و اسم او آرچیبالد فقط یک بار در ماجرای تن تن و پیکاروها معلوم می شود. هادوک نام ماهی خشمگینی در دریای آتلانتیک شمالی است و انتخاب آن به پیشنهاد همسر اول هرژه بوده است. هرچند که دریا نوردان شهیر دیگری نیز در دنیای واقعی به این نام وجود داشته اند ؛مانند هربرت هادوک که ناخدای کشتی المپیک از خط دریایی مشهور ستاره سفید بوده است. وی به صورت موقت در کشتی تایتانیک نیز قبل از سفر محکوم به فنایش در سال ۱۹۱۲ فعالیت داشته است.
نکته ابهام آمیز در مورد هادوک، سن اوست که خالق ماجراهای تن تن نیز در خصوص سن وی سکوت کرده است. کاپیتان هادوک یک ناخدا و یک دریانورد بالفطره است با مزاجی تند و رفتارهای آتشین!
او برای بیش از ۲۰ سال دریانوردی کرده است. در ماجراهای انتهایی، هادوک بطور کامل باز نشسته شده و در قصر مولینسار در خانه اجدادیش زندگی می کند. هادوک یک فرمانده و یک شهروند اصیل است.
هادوک در اولین ملاقاتش با تن تن از مادرش یاد می کند. ما متوجه می شویم که هادوک از نوادگان سر فرانسیس هادوک بوده که با درجه دریا سالاری به لویی چهاردهم خدمت می کرده است. پادشاه فرانسه، فرانسیس هادوک را عهده دار فرماندهی ناو جنگی اسب شاخدار می کند که بر اثر بروز حوادثی از بین می رود و اسرار آن در ماجرای راز اسب شاخدار برای ما آشکار می گردد.
حضور او به عنوان یک دریانورد سنتی همه جا مشهود است. اغلب اوقات او یک ست کامل دریانوردی به تن دارد که شامل یک کت و شلوار سیاه، کلاه ملوانی، ژاکت آبی با نقشی از یک لنگر و اغلب با پیپی در گوشه لب اوست! کاپیتان هادوک مجموعه شگفت انگیزی از کلمات ترکیبی مکمل را داراست. این لغات، دشنام و ناسزا نیستند اما وقتی با لحنی شدید و غضب آلود بکار برده می شوند، معنایی شبیه ناسزاهای غلیظ به خود می گیرند.
در ابتدای آشنایی با هادوک، اثری از بی باکی در او وجود ندارد اما به تدریج و در ماجراهای بعدی، هادوک بدون ریاکاری دلیر می شود و ابایی برای فداکاری و به خطر انداختن زندگی اش برای نجات تن تن ندارد، درست همانند آنچه که در تن تن در تبت رخ می دهد.
هادوک در عین جرأت زیاد، تا حدی دست و پا چلفتی است اما نه به اندازه دوپونها!
در داستان جواهرات کاستافیوره٬ دو خبرنگار مجله Paris-Flash عکسهایی از بیانکا کاستافیوره و کاپیتان هادوک گرفته و طی مقاله ای ادعا کردند که این دو نامزد کرده اند٬ موضوعی که باعث عصبانیت شدید کاپیتان شد. به هرحال کاپیتان ما بیشتر حاضر بود که نوشیدنی مورد علاقه اش رو کنار بگذاره تا اینکه بخواد در دام عشق خواننده اپرا بیافته!
دوپونها
اگر شما از عاقبت کار می ترسید، همین حالا خواندن ادامه مطلب را قطع کنید! این تصویری است از دو کارشناس خبره که همیشه در حال دگرگونی، بی نظمی، دستپاچگی، اضطراب، آشفتگی، گیجی، سوءتفاهم و غرور هستند!
در صورتیکه مأموریتی به آنها بدهید، آنها وارد موقعیت گیجی فراتر از وضعیت پیچیده واقعی می شوند. اگر لازم باشد که آنها رفتاری خردمندانه داشته باشند، بازهم بیشتر انگشت نما می شوند!
شجاعند اما نه بی باک! آنها حتی از سایه خودشان هم می ترسند یا حتی از تصاویر اشعه ایکس خودشان مانند آنچه در مقصد کره ماه اتفاق می افتد.
آنها در بیست داستان از ۲۴ ماجرای تن تن حضور دارند. در سال ۱۹۳۲ و در ماجرای سیگارهای فرعون دو پلیس تن تن را به جرم اختفای مواد مخدر و به نام قانون دستگیر می کنند. در آن زمان آنها اسامی ساده X33 و X33A را داشتند. تا اینکه در داستان عصای اسرار آمیز نام حقیقی آنها فاش شد.
تنها نقطه تمایز آنها در مدل سبیلهای آنهاست. دوپون سبیلی ساده دارد در حالیکه دوپونه، تاب مشخصی در انتهای سبیلهایش داراست.
راز پشت سر این دو شخصیت، الهام گیری هرژه از پدرش الکسی رمی – Alexi Remi و برادر دو قلوی وی لئون – Leon است. این دوقلوهای یکسان، دارای سبیل و پوششی همانند هم بودند. آنها همیشه کلاهی لبه دار به سر داشته و هرگز بدون عصاها یا چترهاشون بیرون نمی رفتند. اگرچه الکسی و لئون برادر بودند، دوپونها برادر نیستند.
البته به دلیل علاقه شخصی هرژه به سینما شباهتهایی میان رفتارهای دوپونها با کمدین های معروف دنیا چارلی چاپلین و لورل – هاردی وجود دارد.
پروفسور تورنسل
یک مخترع حواس پرت کم شنوا که ذکاوتش تنها به کاپیتان هادوک کمک کرد که قصر مولینسار و خانه اجدادیش را خریداری کند. مانند بسیاری از شخصیتهای کتابهای هرژه، پروفسور تورنسل نیز از یک شخص واقعی الهام گیری شده است.
همانطور که خود نویسنده بازگو کرده: «از لحاظ ظاهری، تورنسل و زیر دریایی اش برپایه ایده پروفسور آگوستو پیکارد و ژرف پیمایش شکل گرفته اند. تورنسل نسخه ای کوچک شده از پیکارد است که قد بسیار بلندی داشت. مشخصه اصلی پیکارد گردن بسیار بلندش بود. من گاه و بی گاه در خیابان با او روبه رو می شدم و او همواره مرا برای تجسم یک نمونه کامل از یک دانشمند تحت تأثیر قرار می داد. من تورنسل را مثل یک مینی-پیکارد ساختم٬ چراکه درغیر این صورت بایست کادر فریمهایم را بزرگتر می گرفتم!»
نام اولیه پروفسور در نسخه فرانسوی تریفون است که برگرفته از نام یک نجار نام آشنا برای هرژه بوده است. در زبان فرانسه، تورنسل به معنای گل آفتابگردان و در نسخه انگلیسی نام وی به کاتبرت کالکولوس ترجمه شده است. ظاهر و رفتار او، هر دو نا بهنگام است و یک مغایرت ماهرانه و دقیق بین رفتار و اختراعات پیشرفته او وجود دارد. ما اطلاعاتی راجع به خانواده وی نداربم، فقط اینکه او خواهری ندارد٬ موضوعی که در تن تن در تبت متوجه می شویم.
تورنسل واقعاً یک انسان حواس پرت و کم شنواست و در عین حال، اهل شهود و ادراک و انسانی احساساتی و عاطفی است.
او به طرز غیر منتظره و گاهی خارق العاده، به سادگی توانایی کشف واقعیت ها را با استفاده از یک پاندول داراست! او در درجه اول، یک انسان آماده به خدمت است تا یک مخترع با ذکاوت! تورنسل مجذوب همه چیز است، از پوشش گیاهی گرفته تا فیزیک و الکترونیک و حتی جستجوی مواد معدنی! او تمام ویژگیهای یک دانشمند مصمم برای اجرای ایده هایش را داراست. خاطر جمعی و خیره سری با مایه هایی از زود رنجی در کنار هم قرار گرفته اند.
کم شنوایی تورنسل به عنوان منبعی از شوخی و مزاح است که با تکرار کلماتی غریب از طرف وی که نشان از شنیده های اوست، نمود پیدا می کنند. البته او به هیچ وجه شنوایی محدودش را قبول نمی کند و اصرار دارد که شنوایی یک گوش وی دچار اختلال شده است. کم شنوایی تورنسل شباهت های فراوانی به وضعیت همکار هرژه در روزنامه قرن بیستم داشته که منبع کاملی از سرگرمی ها در تیم ویرایش بوده است.
.شخصیت دانشمند ما در طول ماجراها، تا اندازه ای شکل شاعرانه و احساسی به خود می گیرد. یک آدم رویاپرداز و احساساتی پنهانی که پروفسور را به عنوان عنصری فانتزی و عاملی برای شیرینی داستانها معرفی میکند
.قسمت اول این نوشته را اینجا مطالعه بفرمایید
…ادامه دارد

متولد 1354/5/4 - تهران کارشناس ارشد شبکه و ارتباطات شرکت مپنا از سال 83 نماینده و توزیع کننده محصولات شرکت مولینسار (تن تن و هرژه) در ایران و امارات از سال 88 دوستدار موزیک (Rock, Progressive Rock, Alternative Rock, Indie Rock, Progressive Metal,...) دوستدار ورزش (بسکتبال، فوتبال، تنیس، کوهنوردی،...) عاشق کاپیتان هادوک، بازرس کلوزه و پت پستچی "هیچ وقت دوران کودکی رو فراموش نکنید و تکرارش کنید"
این وبلاگ جزیی از فروشگاه اینترنتی ورچین می باشد و توسط اعضای آن بروز می گردد.
ورود به فروشگاه اینترنتی ورچین »
خسته نباشید
ممنون آقای نکومنش عزیز، همیشه موفق باشین
خیلی عالی بود . من خاطرات زیادی از داستانهای تن تن دارم . بازم تشکر
من یک کتاب از تن تن در ۱۰ سالگی نصیبم شد که در اسباب کشی مادربزرگم-کتاب برای دایی کوچکم بود که الان ۴۰ سالشه- پیدا شد و نصیب من شد این عکس ها برای من پر است از نوستالوژی خیلی عالیه ممنون ازتون عکسهارو می بینم خیلی ذوق می کنم تن تن میلو…….دکتر تورنسل
سلام من تمامی کتاب هاوکارتون هایش رادارم خسته نباشیدجواب هم بدین
سلام… ممنون از پیامتون ولی من سوالی رو بی پاسخ نذاشتم!